روانشناسی شیرخوار

نگاهی به افسردگی پس از زایمان

افسردگی پس از زایمان

افسردگی پس از زایمان (POSTPARTUM DEPRESSION) پس از وضع حمل به دلایل متعدد به ویژه تغییرات هورمونی بروز می کند. در دوران بارداری، ترشح هورمون زنانه شامل استروژن (ESTROGEN) و پروژسترون (PROGESTERONE) به طور چشمگیری افزایش می یابد، اما بیست و چهار ساعت پس از تولد نوزاد، میزان ترشح این دو هورمون شدیداً کاهش می یابد و به میزان ترشح این دو هورمون قبل از بارداری بازمی گردد.

پژوهش ها نشان می دهد این تغییر ناگهانی در میزان ترشح هورمون ها یکی از دلایل اصلی افسردگی پس از زایمان است. لازم به تذکر است که کاهش ترشح این دو هورمون تا پیش از اولین عادت ماهیانه، پس از وضع حمل ادامه دارد. به این ترتیب روان شناسان معتقدند فاصله بین وضع حمل تا اولین عادت ماهیانه پس از زایمان، بحرانی ترین شرایط روانی – عاطفی زنان پس از وضع حمل بوده و احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان در این دوره 5 برابر است.

علاوه بر تغییر در میزان ترشح دو هورمون استروژن و پروژسترون، ترشح هورمون های غده تیروئید نیز دستخوش تغییر می گردد و ترشح این هورمون ها نیز به شدت کاهش می یابد – تیروئید غده بسیار کوچکی در جلوی گلو است که در متابولیسم و تنظیم سوخت و ساز بدن نقش اساسی دارد – کاهش میزان ترشح هورمون های غده تیروئید نیز از دیگر علل ابتلا به افسردگی است که با ایجاد علائمی چون بی علاقگی به هر چیز و هر کس، تحریک پذیری و تندمزاجی، احساس خستگی شدید، کاهش میزان تمرکز، بروز مشکلات متعدد هنگام خواب و استراحت، و افزایش وزن بدن مشخص می شود. بنابراین لازم است تا بلافاصله پس از وضع حمل، با انجام آزمایش خون، میزان ترشح هورمون تیروئید کنترل شود

روان شناسان علل دیگر بروز افسردگی پس از زایمان را به این شرح می دانند:

– احساس خستگی، پریدن از خواب یا به اصطلاح خواب مقطع که اغلب با کابوس همراه است.

– احساس بیگانگی با نوزاد به جهت ترس از ناتوانی در نگهداری مناسب از نوزاد.

– افسردگی به خاطر تغییر در شرایط کار و امور منزل؛ که به دلیل مختل شدن امور و خارج شدن زندگی از شرایط عادی بروز می کند.

– هیجان ناشی از نگهداری و تربیت فرزند همپای رسیدگی به امور منزل و امور شخصی؛ بسیاری از مادران تصور می کنند با تولد نوزاد باید به شخص ویژه یا به عبارتی مادری ویژه و فوق العاده تبدیل شوند تا علاوه بر رسیدگی به همه امور مدت زیادی را صرف نگهداری از فرزندشان بکنند؛ اگرچه با تولد نوزاد نیاز به مراقبت از او به بزرگترین دغدغه مادر و پدر تبدیل می شود؛ اما بدون هیجان، باید با برنامه ریزی صحیح با مسئله روبرو شد.

– احساس بیهودگی و از دست دادن حس شخصیت و هویت؛ از دست دادن شخصیت و هویت و یا به عبارتی از دست دادن اعتماد به نفس به دنبال ظهور این تفکر در ذهن ایجاد می شود که مادر می پندارد با تولد نوزاد هویت خویش را گم کرده است چرا که دیگر نمی تواند مانند گذشته به امور شخصی، منزل و اوقات فراغت خویش بپردازد و نوزاد را مانع مهمی تصور می کند.

– از دست دادن اوقات فراغت و به دنبال آن به هم خوردن تعادل روانی؛ پس از تولد نوزاد، مادر مجبور است مدت زمان بیشتری را در منزل بماند و از فرزندش نگهداری کند. به این ترتیب زمانی برای فراغت باقی نمی ماند. این نکته به ویژه در خانواده هایی که پدر هیچ گونه کمکی به مادر ننموده و مسئولیتی در قبال نوزاد احساس نمی کند بسیار حائز اهمیت است و مادر را به افسردگی حاد مبتلا می کند.

در شرایط حاد، ترس از کشتن یا مجروح کردن نوزاد یا خویشتن و بی علاقگی و بی توجهی به نوزاد نیز دیده می شود که اگر به سرعت چاره ای برای آن اندیشیده نشود به مرگ مادر و نوزاد منتهی می شود.

تفاوت های بین احساس تحول ناشی از تولد نوزاد و افسردگی ناشی از تولد نوزاد

بی تردید همراه با تولد نوزاد، تحول بزرگی در وضعیت زندگی، امور شخصی و… والدین – به ویژه مادر- پدیدار می شود که این تحولات، تغییرات رفتاری را نیز به دنبال خواهد داشت. تحولات رفتاری ناشی از تولد نوزاد هر چند ناخواسته ایجاد شده و طبیعی هستند، اما به طور طبیعی و حداکثر تا چند روز پس از تولد نوزاد از بین می روند.

همه مادران، به ویژه مادرانی که تولد نوزاد اول را تجربه می کنند به تغییرات رفتاری چون: احساس دربند بودن و محدودیت، غم و اندوهی خاص، گریه کردن به ویژه به هنگام شیر دادن یا خواباندن نوزاد، بی اشتهایی، اختلال در خواب و استراحت، عصبانیت و کلافگی، کاهش آستانه تحریک پذیری، بیقراری، نگرانی و دلشوره و احساس تنهایی و بی کسی دچار می شوند که هر چند این علائم، علائمی مهم و قابل تأمل است اما با اندکی توجه و تمهیداتی چون خوابیدن و استراحت همراه با نوزاد، یاری خواستن از همسر، مادر، دوستان و یا هر فرد مورد اعتماد برای نگهداری از نوزاد، انجام امور منزل با کمک همسر، صبحت کردن با افرادی که مانند وی صاحب نوزاد جدیدی شده اند، برنامه ریزی صحیح و اختصاص زمانی به عنوان اوقات فراغت، ورزش و معاشرت و … از بین می روند.

اما افسردگی پس از وضع حمل با 3 تفاوت عمده نسبت به این علائم که طبیعی بوده و ناشی از تحول وجود یک موجود جدید در خانواده است، مشخص می شود:

1 – تأثیر در بروز علائم افسردگی حتی یک تا دو سال پس از وضع حمل،

2 – طولانی شدن مدت درگیری شخص با مشکلات روانی- رفتاری بیش از سه هفته.

3- شدت بروز علائم؛ که در افسردگی پس از زایمان علائم افسردگی با شدت زیادی بروز می کنند.

آمارها نشان می دهد از هر هزار زایمان، یک تا دو نفر به «افسردگی پس از زایمان» دچار می شوند و در بسیاری موارد نیز بیماری در شش هفته نخست پس از زایمان بروز می کند. در افرادی که زمینه بیماری های روانی چون «شیزوفرنی» (جنون جوانی) یا بیماری دوقطبی(BIPOLAR DISORDER) داشته اند، علائم زودتر و شدیدتر ظاهر می شود که در صورت عدم درمان سریع، به خودکشی و یا خودکشی همراه با کشتن نوزاد و سایر فرزندان منتهی می شود.

حالا که افسرده هستم، چگونه خود را یاری کنم؟

بسیاری از زنان مبتلا به افسردگی دوران بارداری و یا پس از آن به دلیل ترس، خجالت و یا ترس از شکست و ناتوانی در زندگی، از بیماری خود صحبتی به میان نمی آورند (علائم را انکار و پنهان می کنند) که این باعث حاد شدن و رسیدن شخص به حالت عدم تعادل روانی می شود. از سوی دیگر ترس از معرفی شدن به عنوان مادری بی صلاحیت آنها را از بیان مسئله بازمی دارد، غافل از این که به این ترتیب به بیماری خود دامن می زنند. بنابراین روان شناسان اکیداً توصیه می کنند تا با بروز اولین علائم، سریعاً به پزشک مراجعه کرده و درمان را آغاز کنید.

روان شناسان معتقدند بیمار نقش بسیار مؤثری در تسریع روند درمان دارد؛

بنابراین توجه به این نکات راهگشاست:

1 – مدت زمان استراحتتان را افزایش دهید؛ یکی از بهترین شیوه ها، خوابیدن و استراحت کردن همراه نوزاد است.

2 – اجباری در انجام همه امور، برنامه ها و کارها نیست؛ کارها به تدریج و با تسلط بر اعصاب انجام می شوند. استرس و هیجان برای انجام همه کارها باعث فشار بر اعصاب و احساس کلافگی و سردرگمی می شود.

3 – از همسرتان برای تمیز کردن نوزاد، حمام کردن وی و شیر دادن به او به ویژه در هنگام شب کمک بگیرید. مثلاً به جای آن که شب ها نوزاد را شیر بدهید، شیر را بدوشید و در شیشه شیر بریزید و از همسرتان بخواهید تا او به نوزاد شیر بدهد. کمک گرفتن از مادر، دوستان و … نیز بسیار خوب است.

4- درباره احساس ها و حالت های خود با همسرتان صحبت کنید؛ با این شیوه مشکلات بهتر و سریع تر حل شده و تصمیم گیری آسان می شود.

5 – در منزل تنها نمانید: قدم زدن در پارک، پیاده روی به همراه نوزاد و … را فراموش نکنید، حتی یک پیاده روی 15 دقیقه ای می تواند روحیه شما را به خوبی تغییر بدهد.

6- با برنامه ریزی صحیح، گردش و تفریح را در برنامه هفتگی خود و خانواده تان بگنجانید.

7 – با مادرانی که مانند شما تجربه اولین نوزاد را دارند، صحبت کنید. شاید راه هایی را پیشنهاد کنند که برای شما نیز مفید باشد. آگاهی از تجربه مادرانی که دو یا چند فرزند دارند نیز بسیار مفید است.

8- حداقل هر دو هفته یک بار با دوستانتان برنامه بگذارید و مانند گذشته به گردش و تفریح بروید تا حس ناخوشایند دوری از اجتماع در شما ایجاد نشود.

9- در طول دوران بارداری در برنامه روزمره زندگی تان تغییر جدی ایجاد نکنید. مثلاً به دلیل ترس از بیمار شدن در منزل نمانید و معاشرت با دوستان و فامیل را به دلیل نگرانی های بی موردی چون کم شدن مدت استراحت و … کنار نگذارید.

10 – تا جایی که می توانید خود را با شرایط جدید، با برنامه ریزی صحیح و دقیق وفق بدهید.

درمان افسردگی پیش و پس از بارداری

دو شیوه، به عنوان رایج ترین و ثمربخش ترین شیوه های درمان افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل مطرح اند که عبارت اند از:

* درمان از طریق صحبت کردن (TALK THERAPY)؛ که در این شیوه بیمار تنها با صحبت کردن با روانکاو، روان شناس و یا مشاور- نه روان پزشک- به بیان مشکلات خود می پردازد و با بازگشایی احساس ها و عقده های درونی خود درمان می شود.

* درمان دارویی (MEDICINE) که بیمار با مراجعه به روان پزشک و دریافت دارو و مصرف داروها درمان می شود.

پزشکان معتقدند مصرف دارو در زنان باردار یا زنان شیرده باید با دقت بیشتری همراه باشد و حتی المقدور بیمار با درمان غیردارویی، درمان شود. مثلاً پاکزیل (PAXIL) -یکی از جدیدترین داروهای ضد افسردگی- تأثیر بسیار مخربی بر جنین دارد و باعث تولد نوزادانی ناقص در دستگاه گردش خون به ویژه قلب می شود.

لزوم درمان افسردگی

پژوهش ها نشان می دهد افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن، اثرات نامطلوبی را در جنین و نوزاد ایجاد می کند که از آن جمله می توان به وزن بسیار پایین نوزاد در دوران جنینی و هنگام تولد، نارس بودن نوزاد، نقص مادرزادی، مشکلات گفتاری چون تأخیر در تکلم، لکنت زبان، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به ویژه پس از آغاز دوران مدرسه، مشکلات رفتاری، گوشه گیری، شب ادراری، کابوس های شبانه و … اشاره کرد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن